امروز که تو کافه نشسته بودیم انتخابرشته میکردیم، نوترون یکم با موهای من بازی کرد از پشت شالم، بعد دوتا تار مو ریخت تو دستش.
یکم موئه رو باز کرد نگا کرد جلو نور لپتاپ، بعد جمعش کرد گذاشت تو جیب پیرهنش روی سینهش:sss
ینی انقد این حرکت عاشقانه بود من همونجا پنجتا از جونام رفت:sss
• خدایا تو رو خدا دولتی تهران:(
البته اگه هستی که پزشکیشو ردیف کن بی زحمت اگه راس میگی:)))
The...